پدربزرگم فوت کرده، تو قبرستونیم. دوستم زنگ زده میگه: کجایی؟
میگم: قبرستون.
میگه: واسه چی؟
میگم: واسه پدر بزرگم.
میگه: اِ ، فوت کرد؟
ـــ پـَـ نه پـَـ ! تمرینی اومدیم مانور بدیم اگه یه وقت اتفاقی افتاد هول نشیم!

*
رفتم جلسه ثبت نام، یک ساعت وایسادم. طرف اومده میگه: میخوای ثبت نام کنی؟
ـــ پـَـ نه پـَـ! اومدم حالتو، احوالتو، سفید رویتو، سیه مویتو ببینم، بروم...!

*
مرغ رو از فریزر در آوردم. میگه می‌خوای غذا درست کنی‌؟
ـــ پـَـ نه پـَـ ! خانوادش اومدن، میخوان از سردخونه ببرن خاکش کنن!

*
لپ تاپ رو پامه دارم باهاش کار می‌کنم. اومده تو اتاقم.
میگه: لپ تاپت روشنه‌؟
ـــ پـَـ نه پـَـ ! رو زمین داشت گریه می‌کرد گذاشتمش رو دلم آروم بگیره. بعد بهش می‌گم کاری داری باش مگه؟!
ـــ پـَـ نه پـَـ ! صدا گریه اش تا تو اتاق من میومد اومدم بهت بگم گناه داره بغلش کن!

*
با نامزدش رفته طلافروشی حلقه بخره.
فروشنده می‌گه: واسه نامزدی می‌خواین؟
ـــ پـَـ نه پـَـ ! سر صحنه فیلمبرداری ارباب حلقه ها بودیم، حلقه کم آوردیم، اینه که مزاحم شما شدیم!